شعر راجب دوچرخه

ساخت وبلاگ

من و دوچرخه ام...
می خواستیم فاصله ها را نابود کنیم...
دنیا را فتح کنیم...
همه چیز نصیب ما شود...
حتی...حتی چشم هایت... روز ها و شب ها را رکاب زدیم...
فاصله ها را... اما...تنها چیزی که نصیبمان شد...
دستی بود که برای وداع تکان میخورد در هوا...دور از ما...
من و دوچرخه ام برای جنگ با تو و این کشتی غول پیکر...
چیزی نداشتیم جز دست های کوچک خالی...

| نسرین علی زاده | 

ادبیات...
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arazemah4 بازدید : 189 تاريخ : يکشنبه 3 فروردين 1399 ساعت: 9:40