اشعار زیبای علیرضا اذر

ساخت وبلاگ


توی تنهاییِ خودم بودم ...

یک نفر آمد و سلامی کرد

توی این شهرِ خالی از مردم ...

یک نفر داشت کودتا می کرد

یک نفر داشت زیر خاکستر

آتشی تازه دست و پا می کرد

من به تنهاییِ خودم مومن ...

یک نفر داشت کودتا می کرد

یک نفر مثل من پُر از خود شد

یک نفر مثل زن پُر از زن شد

از همان جاده ای که آمد رفت

رفت و اندوه برنگشتن شد ...

| علیرضا اذر |

مطالب مرتبط ؛ بیوگرافی و تصاویر خصوصی از علیرضا اذر

ادبیات...
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arazemah4 بازدید : 177 تاريخ : يکشنبه 3 فروردين 1399 ساعت: 9:40